کد مطلب:106445 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:155

خطبه 060-در باب خوارج











[صفحه 334]

امام علیه السلام درباره ی خوارج فرمود خوارج را پس از من نكشید. زیرا میان آن كه حق را می جوید و به اشتباه می افتد با آن كه باطل را می جوید و به آن دست می یابد (مانند معاویه واطرافیانش) فرق است، (خوارج در جستجوی حق بودند ولی به اشتباه رفته بودند در صورتی كه معاویه و اصحابش حق را می دانستند كه چیست! اما دنبال باطل بودند، ریاست و حكومت می خواستند با این كه حق شان نبود و به آن هم دست پیدا كردند). می گویم (شارح): آن حضرت پس از خود، كشتن خوارج را نهی فرموده است و دلیل جواز قتل را باطل خواهی اشخاص دانسته و با توضیحی كه داده، باطل خواهی را در اندیشه خوارج نفی كرده است. روشن است وقتی كه خواست باطل در فكر خوارج، منتفی باشد، جواز قتل آنها نیز منتفی است. عبارت امام (ع) به این حقیقت اشاره دارد، كه خوارج باطل را با علم به این كه باطل است خواهان نبودند. آنها در حقیقت حق خواه بودند ولی ندانسته در باطل افتادند. آن كه هدفش جز حقیقت نباشد، كشتنش روا نیست. زیبایی سخن حضرت در ضمن یك برهان شرطیه متصله آشكار می شود. و به طریق ذیل: الف: اگر آنان سزاوار قتل می بودند لزوما باید از جهت باطل خواهی آنها می بود و با علم به

این كه آنچه می طلبند باطل است. ب: ولی آنها از این لحاظ سزاوار كیفر قتل نبودند، زیرا، باطل را بدان سبب كه باطل است نمی خواستند. ج: در نتیجه خوارج سزاوار مجازات قتل نبودند. با روشن شدن كلام حضرت، فرق است میان حق خواهی، كه ندانسته در باطل قرار می گیرد، و باطل خواهی كه، در پوشش حق خواهی آن را مطرح می كند، و در نهایت به باطلی كه می خواهد رسد. سزاوار مجازات قتل، باطل خواه است و نه حق طلب. منظور حضرت از باطل خواهی كه بدان دست یابد معاویه است. كلام امام (ع) بخوبی صراحت دارد بر این كه خوارج حق خواه بودند، و به روشنی بیان می دارد، كه روسا و بزرگان آنها، در نهایت مواظبت و مراقبت عبادات خود بودند، چنان كه حضرت رسول (ص) به هنگام توصیف خوارج فرمودند: نماز شما در برابر نماز آنها بسیار حقیر و ناچیز است. خوارج به نیكوكاری و مواظبت بر حفظ قرآن و درس آن شهرت داشتند، اشكالی كه بر خوارج وارد بود، این بود، كه در پرده دری و بیباكی افراط می كردند. حق را بدان شدت طلب و پی گیری می كردند كه از تعادل فضیلت خارج شدند، به پستی و رذیلت افراط افتادند، گرفتار فسق گردیدند و دین خود را از دست دادند. اگر سئوال شود كه چرا امام (ع) از كشتن خوارج

نهی فرمود؟ با این كه خود تعدادی از آنها را كشت به دو طریق پاسخ گفته اند: 1- حضرت از كشتن خوارج پس از خود بدین سبب نهی فرموده، كه آنها به كار خود بپردازند و سرگرم خودسازی شوند و در زمین فساد و تباهی راه بیندازند، امام (ع) هنگامی دست به كشتار آنها زد كه فساد برپا كردند و گروهی از شایستگان اصحاب آن بزرگوار را و از جمله عبدالله خباب را كشتند و شكم همسر عبدالله را با وجودی كه حامله بود پاره كردند و مردم را به كارهای بدعت آمیز فرا خواندند. با این حال امام وقتی كه برای تنبیه آنها حركت كرد به اصحابش دستور داد، تا آنها جنگ را آغاز نكنند. شما شروع كننده جنگ نباشید امام (ع) دست به كشتار آنها نزد، مگر هنگامی كه آنها جماعتی از یاران حضرت را كشتند. 2- احتمال دیگر در پاسخ اشكال این است. از دیدگاه او كه امامی عادل بود، حق را در مجازات آنها دانسته و آنها را به اعمال بدشان كیفر داد. و نهی از كشتن آنها را بعد از خود به این سبب صادر كرد كه می دانست حكومت به دست كسانی خواهد افتاد كه مطابق موازین شرعی افراد را مجازات نمی كنند. آنها حق را نمی شناسند تا بدان عمل كنند. پس یقینا رعایت حدود الهی نمی شود.


صفحه 334.